کلاس دوشنبه

گردان حضرت زهرا(س)

کلاس دوشنبه

گردان حضرت زهرا(س)

تکلیف های این هفته ...

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ

یا انیس من لا انیس له...

1. از هرکدام از سوره های مبارکه فلق، ناس و نصر حداقل 7 گزاره بنویسید و در قسمت نظرات این پست درج نمایید. سعی شود گزاره ها حاصل ترکیب 2 یا چند واژه یا آیه ازان سوره باشد.

2.از هرکدام از سه سوره فوق معنی 3 واژه به عربی و فارسی حفظ شود (هرچه تعداد واژه ها بیشتر ، بهتر! و از تعاریف عربی حفظ حداکثر دوخط برای واژه کفایت میکند!)

ضمنا استاد عنایت فرمودند و تا سه هفته ی پیش رو ،جهت تکمیل جزوه مقدمات و تحویل آن ، به ما فرصت مجدد دادند. 

برای درج تکلیف حداکثر تا ساعت 23 روز یکشنبه 23 فروردین فرصت دارید.

موفق باشید و در پناه حق...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۱۷
طبیب دوار3

نظرات  (۳۵)

بسم الله...

سوره فلق:
۱. آیه ۲و۵: مخلوقات خداوند (مثلا انسان) در صورت عدم تطابق با معیارهای عقلی، ضرررسان هستند و حسد، از مصادیق این ضرر است.

۲. آیه ۳و۴و۵: انسان با حسدورزی باعث سخت‌تر شدن مشکلات زندگی خود شده و به جای حل کردن ، آنها را پیچیده‌تر می‌کند و این مصداق فرورفتن در تاریکی است.

۳. آیه ۱و۴: ناامیدی و یأس، مشکلات را سخت‌تر می‌کند (دمیدن در گره‌ها) و برای رفع این نقص، باید به کسی که توانایی برطرف کردن این نقص راداشته باشد پناه برد.

۴. آیه ۱و۳: گناه، انسان را در تاریکی فرو می‌برد و از ارتکاب آن باید به خدا پناه برد.(ابراز این پناه بردن اشکال مختلفی دارد مانند نماز و حسن ظن به خدا)

۵. آیه ۲و۵: انسان با حسدورزی نسبت به دیگران، هم خود را از ناحیه آنان دچار ضرر می‌داند و هم خود به آن‌ها ضرر رسانده است و همه این‌ها ناشی از سوء ظن به عدالت و حکمت خداست.

سوره ناس:

۱. آیه ۲و۴و۵: تأخیر افتادن در کارهای انسان، به دلیل عدم یقین او به خداست. نداشتن علم و یقین بر مالکیت خدا و تسلط همه جانبه او مانع به انجام رسیدن فعلی می‌شود که انسان قصد آن را دارد.

۲. ناس، رب، اعوذ: یقین داشتن به خداوند، انس ما را نسبت به او افزایش داده و سبب می‌شود که در مواجهه با شرور به او پناه ببریم.

۳. رب، ملک، ناس، اله: کسی که قادر باشد نقائص انسان را برطرف کند و به او را به کمال برساند، مالک او و مسلط بر اوست. انسی که نتیجه یقین به مالکیت و در نتیجه، ربوبیت خداست، انسان را شیفته و متحیر خداوند می‌کند و در واقع، اقرار به الوهیت خداست.

سوره نصر:

۱. آیه ۱و۲: جریان داشتن خضوع مردم در برابر دین الهی، نشانه جریان داشتن نصر الهی در زندگی مردم است.

۲. آیه ۱و۲و۳: غفران الهی از اثرات ورود مردم به دین خداست که می‌تواند از مصادیق نصر و فتح الهی باشد.

سوره نصر

ارتقای معنوی افراد یا جامعه تنها زمانی اتفاق می افتد که نصر الهی فرود آید.

فرود نصر الهی مستلزم فراهم شدن شرایط آن از طرف خود انسان و جامعه است (والذین جهدو فینا لنهدینهم سبلنا)

به میزانی که جامعه ظرفیت درک نصر الهی را داشته باشد ازان بهره مند خواهد شد

این نصر الهی برکاتی به همراه دارد که آن گشایش در امور مادی و معنوی است

یکی از بروزات این فتح الهی گرایش بیشتر مردم به سمت مسیر حق است

فهم این نکته ضروریست که دو فرایند تسبیح و حمد هم خود نوعی نصر الهی اند که در پی آن خداوند را از هر نقصی بدور میدانیم و ازین دریافت به وجد می آییم و این خود فتحیست.

حمد آن است که انسان باور کند بهترین حالت برایش پیش آمده است و بهتر ازان ممکن نبوده و ازین زیبایی خرسند شود.

سوره ناس

پناه بردن به خداونداز انسانها، منحصر به ساحت ربوبیت او نیست، و از سه ساحت ربوبیت، ملک و اولوهیت امکان پذیر است.

ذکر این سه ساحت، نشان از اهمیت پناه بردن به او در مواجهه با انسان هاست.

آنچه اختصاصا ذکر شده، لزوم پناه بردن به خداوند از تاخیر در امور خیر اجتماعی است.

این تاخیر در مرحله ی بروز آنچه در اندیشه است، می باشد، یعنی ممکن است حتی فرد تصمیم گرفته باشد، اما در عمل تاخیر ایجاد کند.

عوامل زمینه ساز این وسواس، تنها خود فرد نیست و این ممکن است از سمت جن و انس باشد. 

گاهی انس گرفتن با برخی انسانها موجب وسوسه میشود

۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۹ زهرا السادات علوی
به نام خدا
سوره ی نصر
از ترکیب اذا و جا می توان برداشت کرد امدن نصر و فتح در گذشته بوده است و همچنان نیز ادامه دارد.
فتح بعد از نصر امده و ممکن است دال بر تقدم یاری خدا بر فتح او باشد.
ایه ی بعد نیز با و متصل شده است که می وان برداشت کر ورود مردم به دین در پی فتح است همین طور می توان گفت و نشانه ی همراهی انهاست و نصر و فتح و ورود مردم معنایی واحد دارند .
نتیجه ی این سه رویداد نصر و فتح و ورود به دین در ایه ی اخر ذکر شده که حمد و تسبیح و استغفار است.
دلیل استغفار نیز در ادامه ی دستور ذکر شده.
می توان توجه نمود که دیدن ورود مردم به دین و گرفتن نصرت خدا (به نظر می رسد رسیدن ان هنگامی دارد ) کار سهل الوصولی نیست و شاید ایه ی اخر شروط و راه های رسیدن به ایات قبلی می باشد .

1.به دنبال نصرت و فتح الهی مردم به دین خدا فوج فوج وارد می شوند.

2.ورود فوج فوج مردم به دین الله فتح و نصر الهی است.

3. تسبیح حمد را به دنبال دارد و هر حمد خود تسبیح دیگری به دنبال دارد و این چرخه ادامه دارد.

4. بین تسبیح و حمد واستغفار با نصر و فتح الهی نیز چرخه وجود دارد.

5. تواب بودن خدا انگیزه واشتیاق تسبیح ، حمد و استغفار را زیاد می کند.

6. داخل شدن فوج فوج مردم تسبیح و حمد و استغفار را به دنبال دارد.

7. تسبیح بر حمد مقدم است .

8. این سوره یک جریان دارد این چرخه از نصر الهی شروع می شود ، تا استغفار ، و تسبیح و حمد دوباره چرخه را شروع می کند.

سوره ناس

1-باید از چیزی که در اجتماع است به رب همان اجتماع پناه برد.

2-انسانها هر کدام به نسبت خاصی از معرفت خدا رسیده اند عده ای به ربانیت عدهای به مالکیت و عدهای به الوهیت او .

3- هر کس در هر کدام ا این مراتب باشد باید پناه ببرد .

4-شری وجود دارد که انسان را به سمت خود میکشد این شر از سوی شیطان انسان یا جن میتواند باشد .

5-این شر انسان را به تاخیر در عمل وا میدارد

6- این شر در صدور انسان اعمال میشود یعنی در بروزات او

7- این شر از جانب اجنه شیطان یا مردم است .


سوره فلق

1-خدا از ما میخواهد چیزی را قل کنیم (بروز دهیم)

2-چیزی هست که باید از آن پناه برد .

3-مامنی برای پناه بردن هست.

4-از دیگران نیز بخواهیم پناه ببرند.

5-شری وجود دارد که باید از آن پناه برد.

6-خدا شر را نیافریده( همانطور که سایه وجود ندارد و عدم نور است ) پس ما خود باعث شر شدن مخلوقات میشویم .

7-رب که خود خالق مخلوقات است بهترین پناهگاه برای در امان ماندن از مخلوقات است .

8-تاریکی نیز وجود دارد که همه جا را فرا میگیرد و شر محسوب میشود.

9-رب فلق از ما میخواهد از روی نشانه ها این شرها را شناسایی کنیم تا از آنها پیشگیری کنیم.

10-اگر این شرها از روی نشانه ها شناسایی و پیشگیری نشوند در غاسق گرفتار میشویم.

11-این شر ممکن است از جانب ما برای دیگران یا خودمان باشد همواره باید مراقب نشانه باشیم .

12-حسادت نیز نشانه هایی دارد که در مراح اولیه باید شناسایی و درمان شود .

۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۱ زهرا السادات علوی
به نام خدا
سوره ی ناس
پناه بردن به چیزی طبیعت ادمی است .
مامن صحیح برای پناهنده شدن معرفی شده است .
در ایه های بعد ویژگی هایی نام برده شده که گواه بر این است که این مامن چه ویژگی هایی می خواد و تاکید بر حضور کامل انها در رب الناس
میل به ایجاد تاخیر در امور به شکل پنهانی در انسان وجود دارد.
ایجاد تاخیر در امور مسبب شر است .
با توجه به ایه ی اخر می توان گفت این میل به تاخیر تنها جنبه ی درونی ندارد .
عوامل تاثیر کننده بر قلب ادمی اثر می گذارند.
سوره فلق
1. فلق به معنای شکافیست که از پس آن وضعیت جدیدی نمایان شود، خداوند رب فلق است، یعنی نشانه هایی را در زندگی انسانها قرار می دهد که تغییر را حس کند.
2. ابتدا گفته شر ما خلق، یعنی همه شرها را شآمل شده، اما بعد سه تا شر که مهم تر است را ذکر کرده است.
3. اذا در "غاسق اذا..." و "حاسد اذا حسد" به معنای لحظه ای است که آن چیز شروع شده، یعنی در ابتدای حسد باید نشانه های آن را فهمید...
4. نفاثات فی العقد، یعنی کسانی که گره ها و مشکلات را بزرگتر از انچه هست نشان می دهند.
5. خداوند شر نمی آفریند، پس شر ما خلق منظور مواجهه ای است که انسان در برابر قضایا دارد. انتخاب بهترین، خیر و در مقابل آن، شر انتخاب موردی است که بهترین نباشد
۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۷ زهرا السادات علوی
به نام خدا
سوره ی فلق :
در مواجهه با مخلوقات رب باید به خود او که عالمترین بر انهاست پناه برد .
از انجایی که در ایه ی 2 شر مخلوقات بیان شده و در ایه ی 3 تاریکی و این ها هر دو موجودیتی ندارند و حاصل نبودن موجود ها هستند می توان گفت در موضع نیستی باید به خدا پناه برد و در اصل شر حاصل به دلیل فاصله از خداست .
موجوداتی در گره ها می دمند .
باز کردن گره ها و رویارویی با مشکلات امری پسندیده است .
دمیدن در گره یا به عبارتی بزرگ نمایی مسیله مذموم است .
حسد ورزی ایجاد شر می کند .
از انجایی که در ایه ی اول الله را رب فلق نامیده است می توان برداشت کرد در این سوره به فلق توجه ویژه ای شده در نتیجه دیدن گره ها و دمندگان در ان و درک نابودی نور و همچنین مصادیق حساد و حسودان با فلق بینی میسر می شود .
 

1 - لازمه ی پناه بردن به رب فلق شناختن رب و فلق است.
2-فلق شناسی هم همان پناه بردن از شر ما خلق و غاسق اذا وقب و نفاثات فی العقد و حاسد اذا حسد است یعنی با شناخت شر آن ها به رب پناه بریم تا از شرشان در امان باشیم.
3- شر موارد اگر دامن انسان را بگیرد موجب بازماندن از سیر رو به جلو انسان و رکود می شود.
4-پس فلق شناسی برای این است که در زندگی حرکتی رو به جلو داشته باشیم و این مصداق پناه گرفتن در مامن رب فلق است.
5- نفاثات فی العقد با بزرگنمایی مسایل مانع می شود تا فرد تفکر حل آن مسیله را نداشته باشد و مصداق رکود و ثابت ماندن و گرفتار شدن به شر آن است.
6-هر انسانی با شناخت ویژگی های حسود و تلاش برای حرکت رو به جلو برای رسیدن به هدف خود دیگر برای ازبین بردن تلاش دیگران و تخریب آن ها تلاش نمیکند.
7-انسان ها با فلق شناسی هر لحظه از خود حسابرسی میکنند تا جایگاه خود را نسبت ب لحظه قبل بسنجند تا سیر دایمی به جلو داشته باشند و لحظه ای دچار رکود نشوند 
۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۱۹ فاطمه بیاتلو
به نام خدا
سوره مبارکه نصر
1. نصر خداوند حتما پیروزی و گشایش را به دنبال خواهد داشت.
2. انسانی که به دنبال فتح و گشایش در زندگی است باید به دنبال یاری طلبیدن از خداوند باشد.
3. از نشانه های یاری خداوند در یک جامعه اتحاد مردم در اجرای دین خداست.
4. شکرگزاری در مقابل نعمت یاری و فتح خداوند سبب تداوم پیروزی خواهد شد.
5. لزوم تداوم پیروزی هشیاری و حرکت به سمت جلو در شرایط گشایش است.
6. خطاها و گناهان از موانع حرکت و رسیدن به فتح های بعدی هستند پس نیاز است انسان آن ها را بشناسد و در صدد جبران باشد ( استغفار) و لازم است خداوند او را در شناخت و زدودن توقف ها و خطاها یاری کند( تواب).
7. نصر ، فتح ، وارد شدن به دین خدا ، تسبیح ، حمد ، استغفار و توابیت خداوند مراحل یک چرخه است برای رسیدن به کمال هر بار که این چرخه طی می شود مانند حلقه ای از زنجیری می شود که انسان را به سمت کمال می برد.
سوره ی مبارکه ی فلق
1 و 2:مخلوق خدا می تواند برای انسان مایه ی شر شود که باید از شر آن به رب فلق پناه برد.
1 و 3:باید از تاریکی ها که از مصادیق آن می توان به گناهان اشاره کرد به رب فلق پناه برد.
1 و 4:از دیگر مایه های شر،دمیده شدن در گره هاست که باید از شر آن به رب فلق پناه برد.
1 و 5:کسی که دچار حسد می شود و متوجه شکل گرفتن ان در وجود خود می شود باید به رب فلق پناه ببرد.

صلوات

سوره مبارکه نصر

1-لزومه ی سر سپردگی به برنامه ای معین نصر و فتح خداوند است.

2-با توجه به اراده و رضایت خداوند در بهره مند ساختن انسان از رحمت خاص خودش وی را به استغفار و تسبیح دستور داده است.

3-با توجه به این که خداوند می خواهد انسان در مسیر حق قدم بردارد پس لازمه ی این خواست استغفار در این مسیر است .

4-با حمد و تسبیح و استغفار خداوند می توان مشمول توبه ی الهی شد .

5-وقتی مردم به صورت جمعی برنامه ی الهی را اجرا می کنند یعنی نصر الهی شامل حالشان می شود.

6-اگر بخواهیم نصر الهی برای انسان پایدار بماند باید ثنای خداوند سبحان و منزه را به جا آورد .

7- پس از حمد و تسبیح برای مشمول توبه ی الهی شدن نیاز است پیوسته در مسیر حق باشیم و این در صورتی میسر است که استغفار الهی را به جای آوریم.

سوره ناس
1. قل اعوذ: یعنی پیامبر باید از یک تهدید به پناهگاهی پناه ببرد، و این پناه بردن خود را "ابراز" کند.
2. تهدیدی که روبروی پیامبر است، شر وسواس خناس است، یعنی صدایی که در درون انسان را بسمت به تاخیر انداختن کار خیر می برد.
3. پناهگاهی که پیامبر باید به آن پناه ببرد، رب و ملک و اله مردم است. این سه مورد باید به طریقی با آن تهدید در ارتباط باشند، یعنی باید قابلیت رفع آن تهدید را داشته باشند:
4. رب ناس برطرف کننده نواقص مردم و سوق دهنده آنها بسمت کمال است، پس می تواند این وسوسه درونی را برطرف کند.
5. ملک ناس تسلط همه جانبه بر همه چیز دارد، پس قادر است که این وسوسه را نیز بی اثر کند، و انسان نباید برای آن موجودیتی مستقل از خدا قایل باشد.
6. این وسوسه در صدر انسان اتفاق می افتد، یعنی محل صدور ادراکات او، یعنی ابتدا در اعتقادات نیست، بلکه در نمودهای بیرونی است.
7. ترتیب قرارگیری رب و ملک و اله بر اساس مقام و اهمیت این سه واژه است. یعنی رب واژه ملک از رب جامع تر و اله از ملک جامع تر است.
۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۰۸ فاطمه معصومه منوچهر
بسم الله الرحمن الرحیم
در عالم شرهایی وجود دارد که میتواند به ما ضرر برساند.سوره ما را ازین خطر احتمالی مطلع میکند (البته در عالم هیچ چیزی مطلقا خیر یا شر نیست و همه چیط میتواند برای ما میتواند در موضع خیر یاش ر قرار گیرد)
2_انسان در مواقعی که حس میکند برای وی خطر ضرر و زقان وجود دارد به کسی یا چیزی پناه میبرد ازین تهدید پیش رو برای مصون ماند
2_پناه بردن به چه کسی بهتر از خدایی که حکم رب برای ما دارد...
یعنی ما را سوق میدهد به سمت کمال و نواقص و حوایج مارا رفع میکند...
در آنچه که آفریده شده است میتواند برای ما ضرر وجود داشته باشد
و در تاریکی هنگامی که گسترانده میشود و مصداق این  تاریکی میتواند گناهان باشد و یا نادانی ها
و از شر دمندگان در گره ها که این میرساند که حقیقتا سحر وجود دارد 
و کسی که دارای صفت حسد است و در نفس خود سختی دارد که خواهان زایل شدن نعمت از صاحب نعمت است نیز شر وجود دارد برای ما که درمان این ها را هم سوره توجه به صفت رب بودن خداوند میکند...
توجه به اینکه خدایی هست که تورا در مسیر کمال جلو میبرد
پس ترست از چیست؟ به او متصل شو تا مصون بمانیناس
انسان در معرض شری است به نام وسوسه
علمی در ما در معرض وسوسه است که به یقین تبدیل نشده باشد
این نوع علوم در معرض این هستند که صوتی مخفی که موجب تاخیر در کارها میشود سبب تزلزل در آن شود و آن را تغییر دهد
محل اثر این صوت هم در محل تبدیل علم به عمل است و جایی که علم های کلی فرد بروز میابد...
این صوت حال میتواند از جانب انسان باشد و یا جن
سوره درمان این پروسه را توجه به برخی صفات خداوند میداند که بسته به درک ما از الله این صفات مراتبی دارد
اول رب بعد ملک و در نهایت اله
تو این را در نظر داشته خدای تو تو را در مسیر کمال سوق میدهد پس لبیک بگو بهداین سوق دادن ها و بدان مسیر الله تو در گرو اعتماد به این رب است
خدایی داری که بر همه چیز مسلط است و چیزی از سلطه ی وی خارج نیست...
پس نترس...
تمام و کمال امور تو زیر سلطه ی وی ایت
خدایی داری که حقیقتا جداداز آن صفات قبلی ستودنی است
و از روی تحیر از صفات عالی وی باید وی را عاشقانه عبادت کرد...الهی نگیردو مسیرت را کج نکند
دجوع و توجه به خداوند دو طرفه است
تو یه گام بردار ببین خداوند برای تو چه میکند... تا آمدن نصر بعدی...

بسمه تعالی
سوره مبارکه فلق
قل اعوذ:قرار گیری فعل امر در کنار مضارع،دستوری که برای همه زمانهاست،آیا میتوان گفت این آیه میتواند به جاودانگی قران برای همه دوره ها هم اشاره کند؟
رب فلق: بایدبه خدایی پناه برد،که شکاف و جدایی بین قبل از پناه از شر خلق ،و غاسق،عقدو حسد و بعد از پناه می اندازد تا به کمال برساندپناهنده را.
فلق و غاسق اذا وقب:
تاریکی(گناه و ظلمت) ،که برای رهایی از آن شکافنده ی تاریکی هست که آن رب فلق است و باید ازشر ماندگاری تاریکی به رب فلق پناه برد.
فلق و شر غاسق اذا وقب:
قبل از ورود به تاریکی ها و مبتلا شدن باید فلق شناسی کرد،منبع نشانه ها آنجاست که به رب ختم میشود.
خلق و وقب و عقد و حسد:
حسد از صفات ناپسندیست که میتواند خلق را به تاریکی وارد کند واین تداوم در تاریکی شر خلق را موجب میشود و دمندگی در گره ها.

اشاره به شب و روز،که برای ورود از تاریکی به روز باید به رب فلق (شکافنده ای )پناه برد.

۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۵۹ سمیه کجااسلان

سوره مبارکه نصر

ایه 1و3:حمد ، استغفار وتوبه زمینه نصر الهی را فراهم می کند.

ایه 1و2: نصرت الهی باعث ورود دسته جمعی مردم به دین می شود.

ایه 2: اگر وارد دین خدا بشویم راه های زیادی برای توسعه وگسترش در دین پیدا میشود.

ایه 2و 3:حمد ، استغفار وتوبه مداوم مانع انحراف از مسیر دین می شود.

ایه 3:اگردر کنار زیبایی ها نقص ها را هم بگوییم در مردم اعتماد ایجاد میشود

ایه1و3:پیروزی تازه در راه دین اول راه است بعدش باید مداوم در جهت برطرف کردن نقص ها باشیم

۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۵۳ فاطمه بیاتلو
به نام خدا
سوره مبارکه ناس
1. کلمات اعوذ و ناس و شر در سوره بیانگر شری فراگیر هستند که توجه به آن ضروری است.
2. انسان موجودی اجتماعی است اجتماع مجموعه ای از انسان ها با افکار و عقاید متفاوت است . پس اگر در این اجتماع خطری او را تهدید کند باید به کسی پناه ببرد که به احوال و شرایط همه این انسان ها واقف باشد.
3. کمالی که انسان به دنبال آن است ، صاحبی که برای خود متصور است ( شاید انسان خودش را صاحب خود بداند) و چیزی که برای او مایه ی حیرت است در توانایی او برای برخورد با وسوسه ها موثر است.
4. وقتی که انسان در اجتماع قرار دارد مدام در معرض انواع عقاید و افکار و وسوسه قرار دارد پس پناه بردن او باید دائمی باشد( اعوذ مضارع است) 
5. به میزانی که انسان خودش را از وسوسه ها و تفکراتی که او را از انجام عمل خیر باز می دارند ، دور نگه دارد مرتبه ی ربوبیت ملوکیت و نهایتا الوهیت خداوند را درک خواهد کرد.
6. قلب محل درک حقایق است و وسوسه چیزی است که متضاد حقیقت است و سبب ایجاد شک می شود.
7. ایجاد وسوسه تنها توسط شیطان صورت نمی گیرد بلکه مردم و خود انسان هم می تواند عامل ایجاد وسوسه باشد.
۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۴۹ عاطفه جنت علیپور
یا هو...

سوره ى فلق:
1-گویا چهار شر معرفى شده در سوره، شناختشان سخت است.
2-پناه بردن به رب فلق را باید به هر نحوى که شده ابراز کرد.
3-فردى وجود دارد که تهدیدى را در روبروى خود مى بیند و درنتیجه احساس نیاز به پناه بردن مى کند (پس شناخت تهدیدها مى تواند مقدمه اى براى اعوذ باشد).
4-از شر گسترده شدن و تسلط یافتن تاریکى ها در انسان، باید به رب فلق، براى احاطه به آن پناه برد.
5-کسانى هستند که در گره ها مى دمند. از شر خود گره ها که هیچ، از شر دمندگان و به وجود آورندگان این گره ها، پناه بردن الزامیست.
6-شر حسود در هنگام حسد ورزیدن هم ردیف با شر دمنده در گره در نظر گرفته شده.
7-آموختن چگونگى برخورد با ماخلق، باعث رهایى از شرشان مى شود.

سوره ى ناس:
1-از شر وسواس خناس باید به سه رب پناه برد.
2-از شر وسواس خناس ابتدا باید به رب ناس، سپس ملک ناس و بعد از آن به اله ناس پناه برد.
3-لازمه رسیدن به شناخت اله الناس، درک و فهم رب الناس و سپس ملک الناس مى باشد.
4-ناس داراى رب و ملک و اله است.
5-وسوسه در مرحله ى صدر بروز مى یابد و تاثیر مى گذارد.
6-چه جن و  چه ناس مى توانند منبع ایجاد وسوسه از نوع خناس در انسان گردد.
7-با شناخت منابع ایجاد وسواس خناس و دورى از آن، با پناه بردن به رب الناس و ملک و اله الناس مى توان از شر آن در امان بود.

سوره ى نصر:
1-زمانى براى آمدن نصر و فتح خدا در نظر گرفته شده که آمدن و وجود آن را قطعى مى کند.
2-نصر و فتح در کنار هم مى آیند؛یعنى با کمک یارى خداوند، موانع از سر راه برداشته مى شوند (نصر مقدم بر فتح)
3-مصداق نصر و فتح خداوند را باید رؤیت کرد.
4-ورود گروهى مردم به دین هم مى تواند علت و هم معلول نصر و فتح باشد!
5-در صورت رؤیت نصر و فتح، وظیفه سنگین تر مى شود شاید چون ظرفیت بالاتر رفته است.
6-تسبیح، سپس حمد و سپس استغفار از وظایف فرد مورد نصر واقع شده(منصور) است!
7-باید با تسبیح و حمد و استغفار قابلیت دریافت نصر بعدى براى فتح بعدى را یافت!
۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۴۷ سمیه کجااسلان

سوره مبارکه ناس

ایه 1و2و3:انسان برای انکه از شرها امنیت پیدا کند لازم است به خدا پناه ببرد.

ایه4و5و6:خطراتیکه انسان باید از ان به رب پناه ببرد وسوسه های جن ،ناس وشیطان می باشد.

ایه 4و5و6:اگر با چیزهای مثبت ایمان قلبی به خدارا زیادکندتحت تاثیر وسوسه درون وبیرون قرارنم گیرد.

ایه 1و5:وقتی در تدبیر وربوبیت خدا شک کنیم دیگر انطور که باید، از وسوسه هانمی توانیم به خدا پناه ببریم .

ایه3و5:شیطان هرلحظه در حال وسوسه است اگر میخواهیم تحت تاثیرش نباشیم در کارهای مثبت تاخیر نیاندازیم.

ایه 1و2:اگر انسان بخواهد واقعا وبه طور صحیح به خدا پناه ببرد باید مالکیت اورا قبول داشته باشد.

ایه 1و4:انسانها اگر به صرت جمعی به رب پناه ببرند توانایی بیشتری برای مقابله با شر دارند.

۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۳۹ فاطمه بیاتلو
به نام خدا
سوره ی مبارکه فلق
قل اعوذ برب الفلق
1. خداوند از پیامبر می خواهد که پناهنده بودن خود را ابراز کند.
2. مردم باید بدانند پیامبر یک پناهنده ی دائمی است.
3.ابراز پیامبر به این معناست که مردم هم باید به پیروی از پیامبر پناهنده باشند.
4.پناه بردن یک فرآیند عملی است در مقابل شر. دور شدن از شر به معنای رفتن به سمت خیر است پس پناه بردن به معنای خیرگزینی است.
5. انسان پناه می برد تا به کمال برسد پس خیر گزینی سبب حرکت در مسیر کمال می شود.
6. پناه بردن یک فرآیند دائمی است پس خطر همیشه وجود دارد پس همیشه نشانه هایی برای درک خطر وجود دارند و همیشه امکان رشد و حرکت به سمت کمال در صورت فلق شناس بودن و خیرگزینی وجود دارد.
من شر ما خلق
7. هر مخلوقی در خود فلق و نشانه ای دارد که می تواند من را به کمال نزدیک کند.
و من شر غاسق اذا وقب
8. تاریکی ای وجود دارد که همه جا را فرا می گیرد. گناهی که قلب انسان را می پوشاند، تفکر باطلی که جامعه را درگیر می کند، شب هنگامی که همه جا را فرا می گیرد.
9. همه در معرض این تاریکی ها قرار دارند. تمام افکار و اعمال انسان در معرض گناهی که انجام می دهد و تاریک شدن قلبش قرار می گیرند.
10. رب الفلق پناهگاهی است که انسان با پناه بردن به آن می تواند از گرفتار شدن در تاریکی گناهان دور شود.
و من شر نفاثات فی العقد
11. عقد به خودی خود لزوما شر نیستند و انسان با نگرش درست به عقد ها و فلق شناسی می تواند با پناهنده شدن ( خیرگزینی) آن ها را سبب رشد خود دیدهو به کمال نزدیک شود.
12. عقد ها غاسقی هستند که در اثر عمل نفاثات ، وقب و گسترده می شوند و می توانند سبب گرفتاری انسان شوند.
و من شر غاسق اذا وقب 
13. فرد حسود تاریکی ای است که فراگیر می شود بنابراین در ابتدا خودش گرفتار شر و سکون شده و این حسد مقدمه ای برای سایر خطاهای او شده و به تدریج سبب گسترش این تاریکی و گرفتاری دیگران می شود.

هو التواب الرحیم
 سوره مبارکه نصر
*نصر به معنی اعانه در برابر مخالفان است. نصر خداوند یعنی خداوند در برابر هر آنچه که مخالف است یاری کند. از آنجا که خداوند دارای برترین اراده و بالاترین قدرت است، نصر خداوند به شکل اتم تمامی نصرهاست و کوچکترین امکان مخالفت یا شکست در آن وجود ندارد.
*با این تعریف گرهی نمی ماند که باز نشود و گشایش و فتح نیز تام و کامل است.
 *پس سوره به توصیف فضایی می پردازد که در آن تمامی گره های ممکن گشوده شده است و هیچ نیروی مخالفی وجود ندارد. *سوره مبارکه توصیف فضایی است که بیننده ای (رسول اکرم) برای رویت نصر وفتح الهی وجود دارد و این بیننده وظایفی در قبال این رویت دارد.
*از نگاه این سوره، نتیجه اصلی نصر و فتح الهی داخل شدن مردم در دین خداوند است که البته این دخول دایمی می باشد. از طرفی فرد فرد نیست و گروهی صورت می پذیرد. بعلاوه با توجه به معنی کلمه فوج، این دخول با یک جریان همراه است. ساکن نیست. این نیست که داخل بشوند و تمام. استاتیک نیست، دینامیک است.
 *لازمه داخل شدن به دین خداوند، خضوع و انقیاد در برابر دستورات و برنامه های خداوند متعال است. نکته جالب اینکه این نصر و فتح از جنس گردنکشی و طغیان نیست، از جنس خضوع و انقیاد است. قساوت قلب نمیاورد. رقت قلب به دنبال دارد.
 *تسبیح جریانی از مبرا دانستن از نقصها و انتساب کمال به خداوند است که حرکت جریانی افواجا را به خاطر می آورد. به نظر می رسد که نیروی محرکه این افواجا در حرکت جریانی همین تسبیح است.
*تسبیح زدودن نقصهاست، خالص سازی از هر ناخالصی و نیروی مخالف است. شاید بتوان گفت که تسبیح در شکل کمال یافته خود نصر الله می شود. از نتایج هر تسبیح صحیحی نصرالله است.
 *ناخالصی ها که زدوده شد، اصل حقیقت را می بینی. خاک ها را که از الماس کنار زدی تازه درخشش الماس را میبینی و زبانت به ستایش باز می شود. نصر خداوند که انجام شد و تمامی نیروهای مخالف کنار رفت، تازه گشایش و فتح را میبینی و به حمد خداوند می رسی.
*رب، مربوب خویش را از نقص به کمال می برد و در این سیر حرکت وجود دارد. این داخل شدن مردم به دین خدا مصداقی از ربوبیت خداوند است که هم جریان این سیر را به تصویر می کشد (افواجا) و هم از نقص به کمال هدایت می شوند (دین الله).
*تسبیح به شکل زدودن نقص ها، مصداقی از تمسک به ربوبیت خداوند برای نیل به کمال است.
*طلا را که از معدن استخراج می کنی و خالص میکنی (تسبیح)، جلوه اش را رویت می کنی و زبان به ستایش می گشایی (حمد). حالا همین طلای 18 عیار که بیشتر خالص سازی بشود و 24 عیار بشود بیشتر جلوه می کند و با خود می گویی طلای 18 عیار که نهایت زیبایی نبود، نهایت زیبایی 24 عیار است. با خود می گویی من جهل داشتم نسبت به زیبایی طلای 24 عیار و همین باعث شد که 18 عیار را نهایت زیبایی بدانم. و این سیر همچنان ادامه دارد. پس علاوه بر تسبیح و حمد ما نیازمند فرآیند دیگری هستیم که جهل ما را بزداید که ما بتوانیم بیشتر خالص سازی کنیم که این فرآیند همان استغفار است. به عبارتی برای جریان داشتن این سیکل تسبیح و حمد و استاتیک نبودن این جریان، باید استغفار هم وجود داشته باشد.
 *خالص سازی بیشتر که انجام می شود تازه می فهمی حقیقتی را که قبلا حمد می کردی در واقع قابل ستایش نبوده است. به عبارتی در می یابی حمدی که از خداوند می کردی ناقص بوده است. پس حالا چه می شود؟ تکلیف این جهلی که در گذشته داشتی چه می شود؟ اگر قرار باشد سیکل تسبیح و حمد جریان داشته باشد و خالص سازی بیشتر و بیشتر بشود، تکلیف این همه جهلی که در هر سیکل عیان شده چه میشود؟ همه روی هم تلنبار می شود؟ اینجاست که شاهکار سوره در استغفار عیان میشود. غفران به معنی محو اثر است. پس اثر تمامی جهلی که به خرج داده ای محو می شود. می شوی عین روز اولت، آماده برای سیکل تسبیح و حمد بعدی. و این یعنی نصر الله و الفتح. یعنی معنای رب. عینی همه چیز برای پیشرفت تو فراهم است. این یعنی همان عطوفت و رحمت نهفته در معنی تواب.
*تواب صیغه مبالغه است. یعنی یک بار و دو بار نیست، همیشه است، هر لحظه. یعنی طی کردن این سیکل دایمی خالص سازی و پله پله بالاتر رفتن و محو اثر جهل های گذشته تنها با توبه دایمی و لحظه لحظه رب به عبادش فراهم می شود.
*در سوره مبارکه، توصیف از جریان های بیرونی و درونی مختلفیست. سوره، سوره جریانهاست. در این میان این همه جریان های خیر، یک ناظر توصیف شده که فاعل به تمامی این جریانهاست. یک ناظر که سوره خطاب به ا ست و امر شده به برپا داشتن این جریانهای خیر. سیکل های عظیم با یک نقطه اتکا، با یک محور. دایره های خیر با یک مرکز. یک مرکز همیشگی و متقن. یک مرکز قابل اتکا برای همیشه. محور تمامی این جریانهای خیر رسول اکرم (ص) است. تسبیحت، حمدت، استغفارت اگر بر پایه او نباشد، باد هواست، تکیه گاه نداری، از سیکل پرت میشوی بیرون! اصلا برایت نصر و فتحی ندارد. اتکا کن به ناظری که تسبیح و حمد و استغفارش "نصرالله و الفتح" را به دنبال دارد، دخول تمامی انسانها به دین را در تمامی اعصار به دنبال دارد. در سایه این همه عظمت اطراق کن... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

بنام خدا

سوره مبارکه نصر :

1-          وقتی نصر خداوند همراه با فتح گردد گروه گروه به دین خدا وارد میشوند پس همه چیز  به دست اوست .

2-          فقط نصر خدا کافی نیست ( همان پیروزی ظاهری بر دشمن ) بلکه فتح و گشایش مادی و معنوی در رفع حجب فکری و اعتقادی نیز باعث پیوستن گروهی افراد به دین خدا و تسلیم در برابر اوامر و نواهی الهی میگردد.

3-          اگر منظور از فتح ، فتح مکه باشد ، با اینکه پیامبر خدا زحمات زیادی را جهت هدایت مردم در مکه و مدینه متحمل شده بود اما گرویدن به دین خدا با نصر و فتح خداوند عملی میگردد. چرا که یهدی من یشاء و یضل من یشاء . و پیامبر را امر به تسبیح و حمد میکند .

4-          بعد از گرویدن فوج فوج مردم به دین خدا پیامبر امر به تسبیح میشود . یعنی در مسیر حق بدون انحراف و ضعف حرکت کند و حمد و ستایش رب را بدلیل کار زیبایی که انجام گرفته است بجا آورد .

5-          هر چه تعداد افرادی که به دین خدا وارد میشوند بیشتر باشد احتمال انحراف از مسیر مستقیم بیشتر است . چون برداشتها و انتظارات بیشتر است . در نتیجه  پیامبر و به تبع از ایشان ، امت اسلامی امر به تسبیح ، حمد و استغفار میشوند.

6-          طلب غفران الهی نه فقط درخواست پوشش زشتیها از خداوند است بلکه محو کامل اثر گناه است و تفاوت این دو معنی دار است .

7-          خداوند بسیار به سوی بنده توبه میکند که این توجه همراه با رحمت ، عطوفت و مغفرت است و توبه ما بازگشت از گناه و زشتی .

۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۱۸ سمیه کجااسلان

سوره مبارکه فلق

ایه1و2:شر چیزی است که جلوی رشد رامیگیرد انسان برای انکه رشد کند باید به رب فلق پناه ببرد.

ایه1و3:پروردگاری که توانایی جداکردن صبح از شب را دارد حتما توانایی جداکردن شر را ازانسانهای خوب دارد.

ایه1و4:انسان اگر به رب فلق پناه نبرد جزو دمندگان در گره ها میشود.

ایه 1و5:پناه بردن به رب فلق انسان رااز حسادت باز میدارد.

ایه 3و5:حسادت انسان را در تاریکی فرو میبرد.

ایه2و5:انسان حسود خلق کننده شر می باشد.

ایه 1و3: پناه بردن عامل خروج از تاریکی هابه نور است.

هو الروف بالعباد
سوره مبارکه فلق
*فلق انشقاق و جدایی کامل دو چیز از هم است که شاید با توجه به ادامه سوره بتوان آن را خیر و شر حقیقی در یک لحظه و موقعیت دانست. تفکیک درست این خیر و شر قدم اول برای انتخاب خیر و میل به سوی کمال (رب) است.
*فلق رب دارد. رب کسی است که مربوب را از نقص به کمال می رساند. پس شناختن، تشخیص و رویت فلق از مصادیق ربوبیت خداوند و از راههای زدودن نقص و میل به کمال است.
* به نظر میرسد پناه بردن به رب فلق از طریق توصیف مصداقهای فلق و شناخت آنها و جلوگیری از افتادن در دام این آسیبها ممکن می شود.
*این پناه بردن دایمی می باشد پس فلق ها نیز دایمی می باشد پس شناختن فلق ها هم نیازی ضروری و همیشگیست.
*رب کسی است که مربوب را از نقص به کمال می برد و لذا ممکن نیست که مخلوقی داشته باشد که ذاتا و اساسا شر باشد، چرا که این با تعریف رب سازگار نیست. پس شاید بتوان برداشت کرد که شر مخلوقات خداوند ناشی از عدم تشخیص کارکرد درست آنها در یک مقطع زمانی است.
*با این برداشت، خطر توصیف شده عدم تشخیص جایگاه و کارکرد صحیح مخلوقات و شرایط است که باید از آن به رب فلق پناه برد که اگر این پناه بردن کارآمد باشد موجب فهم صحیح انسان از شرایط و مخلوقات و اتخاذ تصمیم صحیح و میل از نقص به کمال (رب) می شود.
*غاسق هم اجازه رویت حقیقت اشیا و وقایع اطراف را از انسان سلب می کند و هم اجازه پیدا کردن ملجا و پناهگاه را از فرد می گیرد و هم اجازه حرکت را از آدمی سلب می کند (خناس).
*ظلمت می تواند مقطعی و موضعی باشد و می تواند فراگیر و محیط باشد. شاید بتوان گفت که عدم تشخیص به موقع ظلمتها در ابتدایی ترین مرحله وقوع آنها (وسواس) نوعی نقص در فلق شناسی بوده و منجر به فراگیر شدن آن ظلمت و فلج کردن انسان می شود و خروجی های وی (صدور) را تحت تاثیر قرار می دهد.
*عقدی وجود دارد که می توان در آنها دمید. خطری که اینجا توصیف شده، ندیدن گره ها نیست، بلکه نقص در تشخیص ابعاد واقعی آن گره است. به عبارتی النفاثات قادرند گره را بیش از آنچه هست بنمایانند. بنابراین انسان ممکن است به جای حل یک گره در دام توهم بزرگی آن اسیر شده و از حرکت باز بماند (خناس). به عبارتی همین گره که می توانسته موجب حرکت بیشتر و پرشتاب تر انسان به سوی کمال (رب) شود، قوای وی را سلب کرده است. پس خیری که می توانسته در این گره با فلق شناسی مشخص شود، تعبیر به شر شده است ( من شر ما خلق)
*رب کسی است که تمامی مخلوقات خود را از نقص به کمال هدایت می کند. حال هر مخلوق با توجه به نیاز ها و ذایقه های خود نیازمندی روشی منحصربفرد برای نیل به کمال است. فرد حسود این تفاوتها و حکمت ها را در مسیر رشد افراد نمی بیند، نشانه ها را درست تشخیص نمی دهد و از این رو برداشت غلطی از نعمتهای اطرافیان خود و کارکرد آنها دارد و لذا در ربوبیت خداوند شک می کند. به عبارتی آسیب در این آیه به حدی پیشرفت کرده که فرد واضحا ربوبیت خداوند را زیر سوال می برد. پس عدم فلق شناسی به تدریج موجب انکار رب فلق هم می شود. 
و اخر دعویهم ان الحمد لله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره مبارکه فلق
آیه 1و2:موجودات متناسب با نوع استفاده ای که انسان از آن ها می کند که یا در جهت تصدیق حق است یا تکذیب آن، خلق شده اند و باید از جنبه ای تکذیب به خداوند پناه برد.
آیه 1و3:اگر انسان به خدا پناه نبرد تاریکی جامعه را فرا میگیردیعنی پناه بردن به خداوند  باعث روشنایی راه می شود. 
آیه1و4:اگر انسان به خدا پناه نبرد در کارهایش گره ایجاد میشود(راه حل گره گشایی کار ها در پناه بردن به خداست)

آیه 3و5:انسان حسود به حکمت و عدالت خداوند ایمان ندارد به همین دلیل هیچ گاه در جهت رشد و تعالی خودش سعی نمی کند و در نتیجه در تاریکی می ماند.
آیه 2و5:انسان حسود هیچ گاه جلوه حق را در خود و مخلوقات نمی بیند و بدین جهت حسد می ورزد.
همه ی آیات سوره:انسان با حسادت باعث گره در کار می شود و در وادی تاریکی فرو می رود به این ترتیب فلق های رو به شر را طی می کند.
اعوذ و قال:پناه بردن نباید فقط زبانی باشد بلکه میتواند به صورت قلبی هم باشد.
آیه 1و3و4و5:اگر جامعه در تاریکی فرو رفته و گره در کار ها زیاد شده و حسادت به وجود آمده است یعنی پناه بردن به خداوند کم شده است و حل مشکلات به کسی غیر از او واگذار کرده ایم.
سوره مبارکه  ناس

آیه1و4:انسان باید از این گمراهی به خداوند پناه ببرد
آیه 5و6:وسوسه کنندگان از جنس خاک وآتش هستند
آیه 1و2و4:خداوند مالک و صاحب اختیار انسان هاست زیرا اوست که انسان را از نطفه خلق می کند و به او موجودیت می بخشد پس باید از پلیدی ها به او پناه برد
واژه قال و صدور:وسوسه کننده در درون انسان شک را به وجود می آورد و ابراز درونی آن فقط با اعوذ میسر می شود
وسواس و خناس:وسوسه کردن انسان باعث دور شدن او از مسیر حق می شود درنتیجه نوعی شر است
آیه 1و4:وقتی کار ها به تعویق می افتد یعنی ما به خدا پناه نمیبریم و پیشبرد کار ها را به عهده کسی جز او سپرده ایم پس باید جهت دوری از وسوسه و پیشرفت کارها به خداوند پناه برد
آیه 3و4:تنها معبود انسان خداست و شک و وسوسه و پیروی از شیطان باعث منحرف شدن از مسیر عبودیت و شرک می شود
سوره مبارکه نصر
آیه 1و2:داخل شدن مردم به دین خدا به صورت گروه گروه باعث میشود از جانب خداوند یاری و گشایش در امور حاصل شود.
آیه آخر:تسبیح و حمد و استغفار باعث قبول توبه میشود
دین و افواجا:دین برنامه ی عملی زندگی انسان است که نه تنها برای زندگی فردی بلکه برای زندگی اجتماعی نیز برنامه دارد.
آیه 1و3:با پیمودن مسیر توبه(تسبیح و حمد و استغفار)موانع زندگی انسان برداشته می شود
اذا و نصر و فتح:یاری و گشایش در آینده اتفاق می افتد
آیه1و3:اگر در کار های خود به مانع بر میخوریم باید ببینیم آیا توبه و استغفار و حمد و تسبیح را به جا می آوریم یا نه.
۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۵۵ فائزه محمدهاشم
سوره مبارکه نصر
1-در آیه اول توجه به این نکته مهم است که نصر از جانب خداوند است... نصر خدا
2-معنای آیه اول یک شرطی را بیان می کند شرط می ذاره که اگه نصر خدا اتفاق افتاد باید یه کاری انجام داد بنابراین برای کامل شدن معنای آن باید ادامه سوره را دنبال کنیم
3-در آیه دوم اینجوری متوجه شدم که وقتی نصر خدا اتفاق بیفته مردم در دین خدا فوج فوج وارد می شوند اینجور برداشت کردم که وقتی مردم فوج فوج در دین خدا وارد می شوند می تونیم بفهیمیم که نصر خدا اتفاق افتاده است... انگار یه چیز دو طرفه است یعنی هرکدوم واقع بشه می تونیم اون موضوع دیگه رو ازش استنتاج کنیم...
4-وارد شدن در دین خدا نصر و پیروزی اصلی است...هیچ پیروزی فتح حساب نمیشه مگر اینکه انسان در دین خدا وارد بشه
5-وقتی نصر خدا اتفاق افتاد باید پرودگار را ابتدا تسبیح کرد... با این کار داریم به خودمون یادآوری می کنیم که نصر از آن خداست... اینکه چنینی لطفی در حق بندگان اتفاق افتاده از عنایت پروردگار است پس نباید فراموش کنیم که باید خدارو تسبیح کنیم
6و7-اینجور برداشت کردم که حمد خدا مرتبه ای بعد از تسبیح است انگار بعد از اینکه خداوند رو تسبیح کردیم باید بگیم که ازین بهتر ممکن نبود اتفاق بیفته چون داریم حمد رب رو می کنیم که در معنای رب گفته میشه سوق دهنده به سوی کمال و رفع نقص
8-از اینکه استغفر بعد از تسبیح و حمد آمده است اینجور برداشت کردم که کسی که خداوند رو با تسبیح و حمد بعد از وقوع نصر یاد می کند در واقع دارد به این مسئله اعتراف می کند که اگر خداوند نمیخواست نصری اتفاق نمی افتاد این بنده در مقامی است که می تواند طلب بخشش کند این بنده به مقامی رسیده است که حالا می تواند از خدا طلب استغفار کند...
9-اینکه گفته می شود همانا خداوند توبه پذیر است به انسان امید بسیاری می دهد 
10-تنها کسی لیاقت استغفار رو داشته و به درک مقام توبه پذیر بودن خداوند می رسد که با تسبیح  و حمد پی به ربوبیت خداوند ببرد و همه چیز را در ید قدرت خداوند دیده و بپذیر نصر واقعی وقتی اتفاق می افتد که مردم در دین خدا وارد شوند
و من الله توفیق
 

 

بنام خدا

سوره مبارکه ناس  :

1- سه آیه اول : با اینکه خداوند رب و ملک ناس است یعنی مالک واقعی و مسلط بر وجود انسان است همزمان اله و معبود او نیز هست . یعنی برای ناس بهترین معشوق و دوست داشتنی است  بقدری برای ناس عظیم است که حتی در عبادت او حیران است برخلاف ملک های دیگه که این نقش یکطرفه از بالا به پایینه .


2- 4 آیه اول : چقدر اثرات و عواقب ناشی از کارهای وسواس خناس سنگینه که چند بار تاکید بر پناه بردن به خدا در نقشهای مختلف کرده .

3- وسوسه بصورت مخفیه تو گویی توهمه که اگر آشکار شود اثر خود را از دست میدهد .


4- وسواس الخناس : وسوسه هایی که باعث تاخیر در کار خیر میشود . از این قسم که فعلا انجام نده بعدا هم میتوانی . این امر منجر به تنبلی ، فشلی ، بیحوصلگی و بتدریج افسردگی و قساوت قلب میگردد. ( و اذا فرغت فانصب و الی ربک فارغب )


5- وقتی در ذهن فردی وسوسه های از نوع فوق باشه مشخصه که خروجی خوبی نخواهد داشت .

6- کل آیه : از وسوسه کنندگان اعم از جن و انس باید به کسی پناه برد که مالک واقعی من است . احاطه بر من دارد و میخواهد مرا از نقص به کمال ببرد و قادر مطلق است . من باید توجهم را به سمت معبودم ببرم و در اطاعت اوامر و نواهی او حداکثر سعی و تلاشم را بکار بندم .

7- سه آیه اول : او خداوند همه مردم است . با همه مردم انس دارد . کنار و دور نیست . فقط رب و ملک و اله مومنین نیست بلکه همه مردم . پس ما هم مهربانتر به همه مردم نگاه کنیم و این خصوصیت خدایی است .


  

سوره مبارکه ناس

1-شر وسواس خناس به گونه ای است که برای در امان ماندن آن به سه صفت خداوند پناهنده شد.

2-شر وسواس خناس در زمانی است که مردم می خواهند ظهور پیدا کنند...

3-وسوسه ها صرفا نداها ی درونی نیستند بلکه انسان هم میتوند وسوسه ایجاد کند .

4- هر انسانی که دیکری را وسوسه به شر کند صفت شیطانی را در خود پرورش داده .

5-علاوه بر مربی ،مالک بودن و معبود بودن نیز پناهگاهی برای شر وسواس خناس هستند .

6-یوسوس فعل مضارع است یعنی شیطان پیوسته در حال وسوسه کردن است.

7-با توجه به وسوسه ی دائمی شیطان برای در امان ماندن از این وسوسه بهتر است پیوسته با ذکر این سوره شر ان را کم کنیم.

سوره مبارکه فلق

1-لازمه ی در امان بودن از شر مخلوقات صرفا پناه بردن به مربی ایی است که هر آنچه خلق کرده است را به وضعیت مطلوبشان سوق می دهد.

2-ظلمت زمانی اثر بد خود را میگذارد که در محلی داخل شود.

3-نفاثات هنگامی سبب شر میشوند که سبب ایجاد گره شوند.

4-حسود به خودی خود شری ندارد .

5-در امان ماندن از شر حسود تنها با پناه بردن به رب فلق میسر است .

7-اصل شر بدین گونه است که  چیزی از وضعیت مطلوب به وضعیت نامطلوب شیفت داده میشود .

8-خاصیت فلق بدین گونه است که از وضعیت نامطلوب (عدم روشنایی) به وضعیت مطلوب (روشنایی) شیفت داده میشود .

9-برای در امان ماندن از اصل شر باید به رب خاصیت فلق پناه برد .

۲۲ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۲۳ فائزه محمدهاشم
سوره مبارکه ناس
1-در این سوره هم مانند سوره فلق بر پیامبر امر شده است که بگو پناه می برم بنابراین باید در ادامه به دنبال خطری باشیم که خداوند برای مصونیت از آن به پیامبر فرموده که بگو پناه می برم
2-رب الناس بهترین پناهگاه برای انسان است زیرا اوست که به واسطه ربوبیت خود انسان را به سمت کمال سوق می دهد و نقص را از او برطرف می سازد.
3-خداوند مالک انسانهاست و هیچ انسانی بدون اجازه مالکش قادر به انجام هیچ کاری نیست... اراده انسان ها تحت اراده مالک آنها یعنی خداست...
4-خداوند معبود انسانهاست... انسان باید تنها به معبود خویش پناه ببرد...
هر سه آیه در کنار هم با بیان خصوصیات خداوند و رابطه انسان با خدا موجب ایجاد آرامش در قلب آدمی می شود...یعنی کافی است انسان معنای سه کلمه رب، ملک و اله را درک کند تا دریابد که خداوند همواره و همیشه مراقب اوست و نیازی به نگرانی وجود نداشته و کافی است تا به او پناه ببرد...
5-در معنای کلمه وسواس گفته شده جریانی در درون انسان که به دلیل زوال و فقدان علم و یقین به وجود می آید و باعث تزلزل در او می شود که به واسطه در کاری تأخیر می اندازد
6-از دقت در کلمه خناس در میابیم که تأخیر انداختن در امری که در آن تأخیر جایز نیست شر است و برای همین وسواس خناس است که در سه آیه قبل به خداوند پناه بردیم...
7-از دقت در آیه من الجنه و الناس می توان این را فهمید چه از طریق جن چه از طریق انسان های دیگر انسان می تواند وسوسوسه شده کار خیری را به تعویق بیندازد
8-شاید یک مصداق از جن همان شیطان باشد که از جنیان بوده و همواره انسان را وسوسه می کند و گاهی وسوسوسه از طریق خود انسان ها به وجود آمده و انسان ها مثل شیطان رفتار می کنند
9-از معنای کلی سوره چنین بر می آید که انسان یارای مقاومت در برابر وسوسه های شیطانی که چه از سوی شیطان چه از سوی دیگر انسان ها به او می رسد را نداشته و باید از نیروی برتری کمک بگیرد که به تمام زوایای پنهان آدمی مسلط بوده و بدون اراده او حتی برگی از درخت نمی افتد با فکر کردن به چنین مفهومی انسان هرگز احساس ناامیدی نکرده و همواره پشتیبان و محافظی را در زندگی در کنار خود می ببیند که در همیشه و همه حال می تواند به او پناه برد.
10-با وجود خداوند متعال و به شرط پناه بردن به او هیچ کس نمی تواند به انسان آسیبی برساند و انسان از هرگونه آسیب و گزندی محافظت می شود...
به راه این امید پیچ در پیچ. مرا لطف تو می‌باید، دگر هیچ

بنام خدا
با سلام  مطالبی که به ذهن من رسید از سوره مبارکه فلق به شرح زیر است :

1-     قل : با تمام وجود و با هر وسیله ای اعم از زبانی ، رفتاری ، عملی و فکری ابراز کن که به خدا پناه میبری و برای نجات از اشرار همیشه و در همه حال باید به او پناه ببری . دانستن کافی نیست . در قلب همه این مطلب بودن و فطری بودن کافی نیست . باید ابراز کنی به زبان یا هر وسیله دیگر


2-  قل اعوذ : با تمام فکرت و اعمالت و رفتارت نشان بده که امید به او داری و تنها اعتصام تو اوست و دائما به او پناهنده میشوی و خود را در حصار و قلعه امن او قرار بده تا از شرور گزندی نیابی و این دائمی و مداوم است . در همه حال . لحظه ای از او دور نشو که هلاکت در انتظار توست . (اعوذ مضارع است )


3-  به که پناهنده شوم ؟ به رب الفلق . خداوندی که فلق را میشناسد و آن نشانه ها را در درون ما قرار داده ( و الهمنا فجورها و تقویها) و اوست که قادر است زشتیها رو از خوبیها جدا کند . من به کسی پناهنده میشوم که قادر است مرا از نقص ها به کمال راهنمایی کند.

 

4-  من شر ما خلق : خدایا به تو پناه میبرم از کارها و افکار نامناسب. تو مرا به بهترینها هدایت کن. اینکه انسان بتواند بین دو عمل خوب بهترین را انتخاب کند، هوشیاری صد چندان می خواهد. فلق شناسی می خواهد. خدایا من خود قادر به این کار نیستم. تو از فضل و رحمت خودت بهترین را به من نشان بده. راه مستقیم و ارجح را جلوی من بگذار تا من به فطرت پاکم نزدیکتر گردم و از عواقب اعمال نا مناسب در آن مرحله حفظم کن. و شر و خیر را با همان کیفیتی که هستند به من نشان بده. اگر انسان مشغول به برترین اعمال نباشد، حتی اگر آن عمل خوبی باشد، ضایع کردن عمر و انرژی است و این کار حکیمانه ای نیست. عمر کوتاه است.

 

5- و من شر غاسق اذا وقب: پروردگارا، با تمام وجودم از این شرایط به تو پناه می برم. وقتی که تاریکی همه محیط را فرا گرفته باشد، چگونه خیر را از شر تشخیص دهم؟ چگونه اشیا و اشخاص را آنطور که هستند ببینم و تشخیصم صحیح باشد و بر اساس آن قضاوت و برنامه ریزی اعمالم را کنم؟ (هیهات) خدایا مرا لحظه ای در این ظلمات رها نکن. همه چیز با نور قابل دیدن است. یا نور السماوات و الارض اغثنی. در ظلمات بودن، مردگی است. بی نشاط بودن است.

ممکن است این تاریکی همیشگی نباشد. (اذا وقب) ولی از همان لحظات حتی کوتاه به تو پناه می برم. چون ممکن است در همان مدت کم اعمالی یا افکاری بر من مستولی شود که ساعتها و روزهای طولانی انرژی من را بیهوده به خود مشغول کند.

 

6- و من شر النفاثات: از شر کسانی به تو پناه می برم که وقتی با مشکلی برخورد می کنم و یا با فردی روی مسئله ای اختلاف یا contact دارم، با تمام وجود به این برخوردها با شدت می دمند تا آن را شعله ورتر کنند. مشکل را در نظرم بزرگ جلوه دهند و توان مرا بیهوده در مقابله با آن هدر دهند، به جای اینکه راه حلی در جلویم قرار دهند تا آن گره ها راحتتر باز شوند و من به آرامش برسم و همدلی و محبت را در دلم زنده کنند که "انما المومنون اخوه"

 

7- و من شر حاسد: حسد هم از خصوصیاتیست که روح فرد را قبض و محدود می کند. به جای اینکه به افکار و اعمال خود بپردازد و برنامه ریزی برای ارتقای دنیوی و اخروی خود کند، فکرش را مشغول دیگران می کند تا جایی که حاضر است نعمتی را که خداوند به هر دلیلی به کسی داده حذف شود بدون اینکه چیزی به او اضافه شود. خداوندا مرا از شر اینگونه انسانها برحذر دار. چون حاضر است برای گرفتن نعمتی که تو به من عنایت کردی به هر وسیله ای دست یازد و عزت مرا در جامعه خدشه دار کند. هرچند "ولله العزه جمیعا"

صدق الله العلی العظیم

 

بسم الله الرحمن الرحیم
سوره مبارکه ناس
*شروع سوره با فعل امر نشانگر وجوب محتوای امر است.
* محتوای امر باید به هرگونه که ممکن است ابراز شود.
* این پناه بردن باید دایمی باشد.
* لزوم دایمی بودن این پناه بردن نشانگر دایمی بودن خطر است.
* اعوذ پناه بردن از خطر به امن است و رب مهیاگر حرکت از نقص به کمال و لذا پناهگاهی منطقی است.
* انسان از مایه قرب و ظهور است و لذا قاعدتا رب انسان همیشه قریب و همیشه ظاهر است.
*انسان هنگام خطر به کسی پناه می برد که دایره اختیارات وی وسیع بوده و قدرت حمایت از وی را داشته باشد، پس آنکس که تمامی اختیارات مخلوقات بدست اوست بهترین پناهگاه و مامن است.
 *خطر اگر خیلی بزرگ باشد، فرد را متحیر می کند. توجه به اله واقعی، مقصد صحیح و حقیقی تحیر را بیان میدارد و فرد را از تحیرهای کاذب بر حذر می دارد.
*انسان رب دارد، ملک دارد، و اله دارد. پس چه فردی از ناس که وسوسه می کند و چه فردی که پناه می برد در این عالم رها شده نیستند.
*ذکر اسامی خداوند در سه آیه اول و توسل به آنها نشانگر عظمت خطر است.
*وسوسه اگرچه مخفی و کاذب خطر بزرگی دارد.
*وسوسه اگرچه مخفی و کاذب قدرت کم کرن سرعت حرکت رو به جلو و القای توقف را دارد.
*با توجه به اینکه گفتیم خطر ذکر شده عظیم است، توقف در زمانی که باید حرکت کرد، یکی از اصلی ترین خطاها بوده و زمینه سایر آسیبها را فراهم می آورد.
 *کارکرد وسوسه کم کرن و متوقف کردن حرکت رو به جلو است و با توجه به اینکه (رب) مهیاکننده حرکت از نقص به کمال است، منطقی به نظر می رسد که پناهگاه مطمینی برای این خطر باشد.
*این وسوسه دایما وجود دارد.
 *این وسوسه مخفی و کاذب است اما در قطعی ترین کارکرد انسانی که عملکرد خارجی (صدور) انسان است تاثیر می گذارد.
*ملک الناس تمامی اختیارات و افعال انسانها را تحت قدرت و خواست خود دارد و لذا منطقی است که از آسیبی که قرار است افعال انسانی را هدف قرار دهد به ملک انسانها پناه برده شود.
*هدف نهایی هر وسوسه ای تاثیر در خروجی های انسان است، پس اگر در عرصه ذهن خاموش شود از آسیب آن جلوگیری می شود. *انسان از انس است و دوستدار قرب و ظهور. اما گاهی دل به ندایی مخفی از یک موجود مخفی (الجنه) می سپارد. به نظر می رسد که در آن لحظه آن ندا یا وعده را حقیقی و ظاهر تلقی می کند و این است دلیل کاذب بودن وسوسه.
*در صورتی که انسان بتواند صورت و ماهیت واقعی وسوسه را تشخیص دهد آن را دنبال نمی کند.
*در صورتیکه انسان منبع اصلی و حقیقی تحیر (اله) را بشناسد و دل به او بسپارد، دایما خود را در حضور او احساس می کند و کذب وسوسه ها و دروغین بودن وعده ها را به خوبی درک میکند. و این است تیر خلاص رهایی از وسوسه ها.
*انسان با اینکه از جنس قرب و ظهور است اما می تواند لحظه ای یا دایما از جنس وسوسه و خناس شود؛گویی رب الناس، ملک الناس و اله الناس ملجا خوبی برای رهایی از این تغییر ماهیت نیز می باشد.
والسلام علی من اتبع الهدی
۲۰ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۱ فائزه محمدهاشم
سوره مبارکه فلق:
1-کلمه قل (کلمه امر خطاب به پیامبر) به همراه کلمه اعوذ که یک فعل مضارع است یعنی این مسئله آنقدر مهم بوده است که خداوند به پیامبر خود امر کرده که در همیشه و همه حال به او پناه ببرد. ضمن اینکه در معنای کلمه اعوذ مشخص میشود تنها کسی که می تواند از تهدیدهایی که در آیات بعدی به آن اشاره شده است مصونیت ایجاد کند؛خداوند متعال است.
2-در معنای رب و فلق و ارتباط این دو با هم که بسیار هیجان انگیز است.رب کسی است که به سوی کمال سوق داده و نواقص را برطرف می کند چه طوری با نشانه ها (فلق) پس خداوند داره میگه برای دوری از شر و شناخت خیر به کسی پناه بیارید که با نشانه ها مارو به سمت رفع نقصان هدایت می کنه... 
3- معنی کلی سه آیه بعد این است که انسان از شر سه چیز باید به کسی پناه ببرد که مصونیت از این سه تهدید ایجاد می کند.
4- من از آیه دوم اینجور برداشت کرد از شری که در مقابل خیر پدیدار می شود. ضمن اینکه کلمه شر که در آیه دو و سه و چهار آماده است همگی دارند تأکید می کنند که ما دقت کنیم که از چه چیزهایی باید دوری کرد ضمن اینکه دوری از اونها کافی نبوده و باید حتماً برای دفع اونها به رب پناه برد.
5-نکته ای که در رابطه با آیه من شر غاسق اذا وقب درک کردم این بود که اگر انسان در  زندگی اولویت هارو نشناسه و به اونها عمل نکنه به مرور کل نفسش رو تاریکی در بر میگیره بازهم هیچ راه نجات و فراری نیست مگر پناه بردن به رب
6-در آیه آخر نکته ای نظرم رو جلب کرد اینکه آدمهای حسود چقدر خطرناک هستند که هم باید از اونها به رب پناه برد هم اینکه باید دقت کرد که این صفت هرگز در وجودمون ریشه پیدا نکنه حالا چرا در این سوره به رب بودن خدا و به دنبال اون حسادت اینگونه مطرح شده... چون رب علاوه بر اینکه خودش کامل موجودات رو هم داره به سمت کمال سوق میده چنین خداوند کاملی محال ممکن است که چیزی را به کسی بدهد که باید آن را به موجود دیگری می بخشیده پس حسود خداوند را به ربوبیت نپذیرفته.
7-دمندگان در گره با رکود و عدم حرکت باعث باز نشدن گره ها میشوند... اشاره به انسانهای ناامید
8-از معنی آیات اینجور برداشت میشه که در آیه دو سه انسان داره از نفس خودش که در مواردی خیر و از شر تشخیص نمیده و این تشخیص ندادن باعث میشه تا در تاریکی مطلق فرو بره به خداوند پناه می بره و در آیه 4 و 5 از شر غیره (دیگر انسانها دمندگان در گره و حسودان) به خدا پناه میبره
9-ارتباط آیات 2و3و4و5 باآیه 1این است که با وجود پناه بردن به خداوند نشانه ها جایی برای نگرانی در برابر شر دمندگان در گره حسودان وجود ندارد. 
10- در آخر معنای کلی سوره و با کنارهم قرار دادن تمامی کلمات این سوره می توان فهمید که خداوند برای رفع نواقص بندگانش و حرکت آنها به سوی کمال نشانه هایی در سر راه آن ها قرار داده که بهتری کار برای درک بهتر این نشانه ها پناه بردن به خود اوست
خوشبخت ترین مخلوق خواهی بود
اگر امروزت را آنچنان زندگی کنی که گویی
نه فردایی وجود داردبرای دلهره و
نه گذشته ای برای حسرت..
اگر برای شاد بودن در پی دلیل نباشی…

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی